دفتر تعاونی 1401 موجب ورشکسته شدن برد پیت در تجارت شود

گاهی اوقات من فقط نیاز دارم آنچه را که در پشت چشمانم می چرخد رها کنم، قبل از اینکه به یک دسته قهوه ای گیج تبدیل شود، که حالا که به آن فکر می کنم کمی عجیب است.

اگر فقط می‌توانستم زمانی که بحث می‌کنیم، زمان را متوقف کنم، دفتر تعاونی 1401 را بیرون بیاورم، و ضدحمله‌ام را بسازم. من واقعاً اتکای من به دفترچه یادداشت برای انسجام را یک نقص نمی دانم.

نمی‌دانم که آیا این باعث می‌شود من یک فرد کمتر کارآمد باشم؟ من می دانم که دوست من امیلی هرگز مجبور نیست چیزهایی را یادداشت کند.

او با صحبت کردن با صدای بلند، یا فکر کردن در سر خود عمل می کند. به همین دلیل من بحث با او را از دست می دهم. من همیشه بعد از آن یک بازگشت عالی به ذهنم می رسد.

بلکه از وابستگی ام لذت عجیبی می برم. بی توقعات دفترچه ام مرا آزاد می کند تا انبوهی را که در سرم وجود دارد کشف کنم. من می توانم از هرج و مرج خود لذت ببرم.

غرغرها با اشعار آهنگ، یادآوری ها و پرسش های بلاغی با اضطرار چشمک می زنند، خاطرات و وسوسه ها در مقابل رشته فکرم شناور می شوند.

آنها در سرعت، فشار، حرکت بیش از حد سریع برای گرفتن. باید آنها را روی کاغذ بگذارم، جایی که یک صفحه پر از مزخرف بهتر از چند خط نبوغ اجباری است.

و در نتیجه سازماندهی افکارم باعث می شود احساس قدرت و شایستگی کنم. من می توانم با شرایط خودم بر هرج و مرجم غلبه کنم.

بنابراین حدس می‌زنم وقتی این نیم‌نفوذ را بسوزانم، باید بروم یک دفترچه یادداشت پنجاه سنت دیگر در فروش پیدا کنم و نیمی از صفحات را پاره کنم. سپس می توانم خودکار آبی رنگم را بردارم و دوباره کار کنم.

دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.

نظرتان را ثبت نمایید.

شماره همراه شما منتشر نخواهد شد.